ماشین بازی در پارک
یک شب عالی یک پارک عالی و یک خاطره عالی دیشب بابایی با عمو علی و زن عمو رفتن سینما اما من حس کردم توی محیط تاریک سینما به تو خوش نمیگذره ... در نتیجه من و تو و ماشینت رفتیم پارک و بسیااااااااار هم خوش گذشت ... بعدش بابایی اومد دنبالمون با هم رفتیم نستولان اولین بار بود که پارکی میرفتیم که بچههای دیگه هم ماشین داشتن تو هم که دیگه یاد گرفتی خودت رانندگی میکنی و بسی از این رانندگی کردن لذت میبری :) از ساعت 7:30 تا 9:00 بنده یک کله پا دنبال ماشین تو میدویدم :) ساعت 9:00 شارژ ماشین تموم شد و ماشین رو گذاشتیم تو ماشین بابا و تازه رفتی سراغ تاب و سرسره پارک خیلی خوبی ...
نویسنده :
شهلا
13:33